خاطرات كودكي زيباترند

يادگاران كهن مانا ترند

درس‌هاي سال اول ساده بود

آب را بابا به سارا داده بود ...

برای خواندن همه ی شعر بر روی ادامه مطلب کلیک کنید ...

 از مرگ نمیترسم ... از نبودن میترسم ... از این بود و نبود میترسم ...

من که آخر نفهمیدم یکی بود ، یکی نبود تو قصه ها ، کی بود، چی بود 

کجایی بود، اصلا اون با کی بود ، نکنه الکی بود ، احتمالا

اشتباهی بود ، من که فکر میکردم آدم بود ، بی خیال ...

اصلا یکی نبود ، یا اگرم بود ، گور پدر هر کی که بود ...

مرگ ما مرگ پرندست ... مرگ ما مرگ خزندست ...

مرگ ما مرگ ماهیست ... مرگ ما مرگ زندست ...

مرگ ما مرگ پاکیست ... مرگ ما مرگ تهیست ...

مرگ ما مرگ دردست ...

کاشت ... داشت ... برداشت ...

کاش ، داشتیم و بر میداشتیم ...

♥♥♥خواندنش خالی از لطف نیست ♥♥♥ جدید ♥♥♥

معلم پای تخته داد می زد

 صورتش از خشم گلگون بود

و دستانش به زیر پوششی از گردپنهان بود

ولی ‌آخر كلاسی ها

لواشك بین خود تقسیم می كردند

وان یكی در گوشه ای دیگر جوانان را ورق می زد ...

برای خواندن همه ی مطلب بر روی ادامه مطلب کلیک کنید ...

♥♥♥ خواندنش خالی از لطف نیست ♥♥♥ جدید ♥♥♥

برای خواندن شعر ♥ بهار غم انگیز ♥ بر روی ادامه مطلب کلیک کنید ...

♥♥♥ خواندنش خالی از لطف نیست ♥♥♥ جدید ♥♥♥

برای خواندن همه ی اشعار ♥ من زنی را می شناسم ♥ بر روی ادامه مطلب کلیک کنید ...

♥♥♥ خواندنش خالی از لطف نیست ♥♥♥ جدید ♥♥♥

ما دو مسافر بودیم، یکی از شرق و دیگری از غرب.

ما دو مسافر بودیم، من از مشرق مقدس می آمدم و او از مغرب سرد.

او بار شراب داشت، و من ، به جست و جوی شراب آمده بودم.

او شراب فروش بود، و من، مشتری ِ مسلّم ِ مطاع ِ او بودم.

و هردو به یک شهر می رفتیم ...

برای خواندن همه ی مطالب بر روی ادامه مطلب کلیک کنید ...

 ♥♥♥ خواندنش خالی از لطف نیست ♥♥♥ جدید ♥♥♥

برای خواندن اشعار دکتر قیصر امین پور ... ♥ غزل دلتنگی ♥ تنها تو می مانی ♥ تقصیر عشق بود ♥

♥ رفتن رسیدن است ♥ اگر دل دلیل است ♥ خسته ام از این کویر ♥ حسرت همیشگی ♥ اتفاق ♥

♥ خواب کودکی ♥ درد واره ها ♥ به آیین دل ♥ الفبای درد ♥ بر روی ادامه مطلب کلیک کنید ...

خواندنش خالی از لطف نیست ♥♥♥ جدید ♥♥♥

برای خواندن اشعار فریدون مشیری ♥ دریای نگاه ♥ فلسفه حیات ♥ بر روی ادامه مطلب کلیک کنید ...

♥♥♥ خواندنش خالی از لطف نیست ♥♥♥ جدید ♥♥♥

برای خواندن شعر  ♥♥♥ پریا ♥♥♥ بر روی ادامه مطلب کلیک کنید ...

♥♥♥ خواندنش خالی از لطف نیست ♥♥♥ جدید ♥♥♥

برای خواندن همه ی اشعار♥تو را می خواهم♥از دوست داشتن♥بازگشت. بر روی ادامه مطلب کلیک کنید ...

♥♥♥ خواندنش خالی از لطف نیست ♥♥♥ جدید ♥♥♥

برای خواندن اشعار♥ حکایت کف بین پیر و آدم برفی♥ بر روی ادامه مطلب کلیک کنید ...

برای خواندن شعر♥ سگها و گرگها ... زمستان ♥ بر روی ادامه مطلب کلیک کنید ...

خواندنش خالی از لطف نیست ... 

معلم چو آمد به ناگه کلاس

چو شهری فرو ریخته خاموش شد

سخن های ناگفته در مغز ها

به لب نرسیده فراموش شد

برای خواندن همه ی داستان بر روی ادامه مطلب کلیک کنید ...

اهل كاشانم

روزگارم بد نيست

تكه ناني دارم ، خرده هوشي ، سر سوزن ذوقي .

مادري دارم ، بهتر از برگ درخت .

دوستاني ، بهتر از آب روان .

برای دیدن همه ی مطلب بر روی ادامه مطلب کلیک کنید ...

گفتم بگیرد از من این جان را نمی گیرد

قابل نمی داند که جان از ما نمی گیرد

دلگیرم از خاموشی شب های بی مهتاب

با او دلم حتی در این شب ها نمی گیرد

بی او دلم می میرد آخر گر چه می دانم

از مرگ ماهی ها دل دریا نمی گیرد

انبوه غم ها در دلم طوفان به پا کردست

دریا درون قطره آری جا نمی گیرد

می بینمش وین پرسشم بر لب که آیا او

می گیرد از ما جان ما را یا نمی گیرد؟

شمعی که می گرید چنین شاید نمی داند

در روز بارانی دل پروانه می گیرد

در من که عمرم در جوانی رو به پایان است

می دانم آخر برف پیری پا نمی گیرد